آیا روشنفکران افغانستان وا قع گرا هستند؟
ولیشاه مزاری ولیشاه مزاری

   

با به قدرت رسیدن دولت کرزی وگذشت دو دههء جنگ در افغانستان مروج شدن کلمهءروشنفکر بین مر دم ما مرسوم شده است.

زمانیکه نقادانه عاملان ر و شنگرا  یا رو شنفکر را نقد کنیم به نتیجه میر سیم که این گروه متشکل از وجدان وزبان ملت بوده سعی وتلاش شان در جهت روشنگری است بسوی یک جامعهء مرفه حاوی عدالت اجتماعی.

تا جایيکه شواهد زنده حکایت گر وقایع است اکثرا  روشنگرایان ما بمثابه مر شدان قرون وسطائی درپی ایجاد مریدان فر مان بر دار ومطیع بیشتر مسا عدت شان است تا با شد که ازین طریق شهرت های را سر هم آورده با  شوکت شان ودب دبه از طرف هوا خواهان خویش در اجتماع تقدیر وحتی با کف زدن ها بد رقه گردند.

از نظر این گروه آزادی بیانات پر طمطراق شان باید بزعم خودشان تبلیغات

بر تبعیض های ملیتی قومی زبانی و منطقوی...... بوده که اگر فردی با استفاده از همین آ زادی بیان استفاده کرد و مشکل مردم را باز گو نمود همانا

موصوف را بنام فاشيست قومی خطاب می کنند وخویشتن را بر همه بر تر میدانند.

پس ما چگونه ودر کجا می توانیم جامعهء افغانی مانرا توام با آزا دی و دمو کراسی تلقی کنیم و بگو ئیم که  آن عده مبلغین خود کام روشن گرا و حلال مشکلات مردم ما اند . هر گز.!

دیده وشنیده شده که درین عصر ساینس و تکنو لوژی با استفاده از رسانه های تبلیغاتی شامل سایت ها  چت رومها ووبلاک ها رسمیت بخشیدن کشت کوکنار این تباه کنندهء جهان بشریت گل سر سبد و نشخوار  جوانان ما شده است وچنین ا ستد لال می دارند که گو یا اقتصاد کشور ازین طریق تقویه میشود. وراه دیگری جز این سراغ ندارند.

توجه کنید:

در وطن ویران وجنگ زدهء ما افغا نستان عزیز بیش تر از هشت ملیون ماین ضد پر سونل کشت  شده گذشته ازینکه  این کشتزار های میراث شوم دشمنان مردم ما از هرجا و هرکه که بودند. خودی و بیگانه یعنی روس. پاکستان. عرب .چین. ایران. امریکا.و .......زارعان بیرحم که خود اگر بر گردند کشتزار خودرا بادانه های مدفون شده تشخیص داده نخواهند توانست

که نتوانسته اند. همانطوریکه این کشت زار های مین به کشتار معیوبیت. تباهی مردم ما شامل مردو زن کودک وجوان  وحتی حیوانات اهلی ما

بدتراز دوزخ  گردیده است و تا هنوز آتش این دوزخ وطن ومر دم مارا  میسوزاند.

بدین با ورم که کشت کوکنار  ورسمیت بخشیدن آن در مزارع وطن ما صد چندان خطر ناک تر از کشتزار ماین است.

زیرا اگر کشت ماین در افغانستان بیش از ملیون ها نفر را به تباهی کشیده . بدون شک کشت کوکنار  شامل شرق و غرب مردم جهانرا به تباهی می کشاند که لابد چنین بوده وهست. که در نتیجه کشت کوکنار صد چندان خطر ناکتر از کشت ماین در منطقه و جهان است.

ا گر جهان متوجه گردد که مردم ما رسما کشت کوکنار را مروج ساخته اند از کجا معلوم است که بالمقابل وطن مارا یکبار دیگر کشتزار ماین های بیشتر بسازند که حق مسلم شان است. زیرا ما بکشتزار کوکنار مردم شانرا معتاد ومعیوب می سازیم.

و اگر جهان بدین با ور باشد که ما کشتزار های کوکنار را میروبیم گندم پنبه  جواری و حبوبات دیگر کشت میکنیم بلا درنگ یار ومدد گار ما شده  در روبیدن ماین ها مارا یاری کرده  وسایل زراعتی میکانیزه ساختن زرا عت و صد ها کمک دیگر به کشور ما سرازیر گر دیده هزاران بیکار وادار بکار و مسا عد شدن بیشتر کشت وزراعت در کشور مهیا میگردد. ومهم تر از همه اینکه بعد ازین پیکری در کشتزار ماین به خون نخواهد غلطید.

چه همین حال پاک کاری ماین های ضد پر سونل به اثر توجه  مسئو لین  جریان داشته و نتایج نسبتا مثبت را حاکی است.

اگر بوا قعیت نظر افکنیم زمین ها وکشتزار ها مستلزم آبیاری وغم خواری

زار عین است. چرا همین آب که به کشتزار کوکنار سرازیر میشود به گندم زار نرود.

آیا حاصل کشت کوکنار شکم های به پشت چسپیدهء زحمتکشانرا سیر میکند

یا عملیات جنایت کارانهء مافیای جهانرا تقویت می بخشد؟

جواب روشن است. اظهر من الشمس.

آیا به اثر صدور حاصلات کوکنار که: هروئین. مر فین تریاک و کوکایین یا .....به ملیارد ها انسان معتاد. معیوب وبار دوش جوامع نمیشوند.؟

که باز هم جواب روشن است.

 بهتر نخواهد بود که جهانیان در عوض زهر وتریاق از پروتین انواع ویتامین ها و خوراکه های لذیذ استفاده کنند.؟

اطفال معصوم ما عوض خولهء کوکنار توتهء از نیشکر بدست داشته باشند؟

جای تاءسف و تالم است که کشور آزادهء ما افغانستان باساس مر کزیت تولید و کشت مواد مخدربدرجهء بدنام جهانی قرار گرفته که زبانزد خاص وعام جهان است.

واز طرفی روی همین اساس محل اختفای سران باند های قاچاق مواد مخدر و مافیای شرق غرب گردیده است.

چه نا زیبا خواهد بود که ما برعلاوهء این همه نا بسامانی ها علنا کشت کوکنار را در کشور خویش رسمیت به بخشیم.

در قسمت دیگر بی مورد نمیدانم یاد آ ور شوم که عدهء  از همین روشنگرایان جوان ما بعد از سر نگون شدن قدرت طالبان انگشت انتقادرا به جانب حکومت کرزی متوجه واین طرز دولت داری را منفی ارز یابی وچنین  استد لال میکنند که گویا کرزی دست طمع را به سوی جنگ سالاران  دراز کرده است.

واز طرفی ناکام بودن حکومت کرزی را در کشته شدن مردم  بیگناه قندهار وهلمند تلقی میکنند.

بدون اینکه راه حل معقول وبر آمد ازین منجلاب را دیکته کنند تاخت وتاز علیه دولت را می آغازند. در حالیکه گروه های بنیاد گرا بیشتر طالبان ومتحدین شان به شمول گلبدین حکمتیار با مردم ودولت در جنگ هستند

 وعدهء هم نا خود آگاه به استفاده از فرصت بر این قوم و آن قوم میتازند

در حالیکه مردمان آگاه وزحمتکش ولایات قندهار و هلمند به ا صطلاح بین دوسنگ آسیا خورد وخمیر میشوند.

این مردم رنجدیده هنوزهم براساس مداخلات بیشرمانهء خودی وبیگانه

در بدبختی جنگ فاقه وفلاکت حیات بسر می برند.

از نظرمن جای بسی تاسف است که دشمن اصیل را ندیده گرفته وبنام روشنفکر زبان ها ملیتها قومیت ها را بمثابه تضاد آشتی ناپذیر نشخار کنیم وباز هم ملیت هارا به جان یکدیگر اندازیم که این خود ریختن آبیست به آسیای دشمن.

 باید باهم متحدشویم و افغانستان عزیزرا با مردم زحمتکش آن یار ومدد گار باشیم. که خود بخشی ازین مر دم هستیم.

 


May 28th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات